دفترالکترونیکی من

یک دفتر درقالب الکترونیک

دفترالکترونیکی من

یک دفتر درقالب الکترونیک

دفترالکترونیکی من

خوش اومدید!:)♡
داستان جدیدم «دری به سوی سرزمین تسخیر شده»هست. حتما بخونیدش:)
راستی چالش۲۱روزه قهرمان شدنم انجام بدین خیلی عالیه•-•

بایگانی

۵ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

☆|دری به سوی سرزمین تسخیر شده2|☆

تعدادکل ما،35نفرهست که شامل20دخترو15پسر می شه.من الان به همراه خانم آلبرت وچند تا دختر دیگه،سوار دُرُشکه شدم.بگذارید کمی ازخودم برایتان بگویم!لب هایم کوچک وقلوه ای،ابروهایم هشتی ومنظم وچشم هایم درشت وعسلی هستند.موهایم قهوه ای وبلند،پرپشت ومجعد هستند.قدنسبتا بلندی دارم.بهترین دوستم سارااسمیت هست.اوموهایش طلایی،بلندولَخت است.

خب الان مابه پرورشگاه رسیدیم.ازدرشکه پیاده وهمراه بقیه وارد پرورشگاه میشوم.پرورشگاه،حیاط بزرگی ندارد ولی خودش بزرگ است.اینجا شامل 4اتاق دخترانه،3اتاق پسرانه،1آشپز خانه و2اتاق مخصوص خانم آلبرت هست.یکی از دواتاق خانم آلبرت خصوصی واتاق دیگرش اتاق مدیریتش است.

جلوی پرورشگاه،یک چمنزار خیلی بزرگ است وآنطرف چمنزار جنگلی بزرگ قرار دارد.توی چمنزار وتقریبا نزدیک پرورشگاه،یک درخت بزرگ وپیر قرار دارد؛ما همیشه مناسبت های مختلف راآنجا برگزارمیکنیم.

همی الان جَک رامی بینم که غمی درچهره اش است.(جک6سالش است)به طرف من آمد وبه آرامی گفت:«جنیفر؟»

جنیفر_ بله؟

جک_ همین الان کَتی شیرکاکائویش را روی لباسم ریخت!

جنیفر_ ای وای!چرا؟

جک_ نمی دونم!(وشانه هایش رابالا انداخت)

ادامه داد:«اوشیرکاکائویش راروی لباسم ریخت وفرار کرد!»

جنیفر_ اشکالی نداره،برو ولباست روعوض کن وبه من بده تا بشورمش.

جک_ پس کتی چی؟


به نظرتون ادامش چی میشه؟

☆|دری به سوی سرزمین تسخیر شده1|☆

جنیفر¹_ سلام،من جنیفراسمیت هستم و15سالمه.ازپرورشگاه جورج اسمیت اومدم. 

آلِن²_ هدفت برای درس خوندن چیه؟

جنیفر_اوم،من میخوام،یک نویسنده بشم. 

آلن_بسیارخب.خانم آلبرت،میتونید دختر هاروببرید. 

آلبرت³_عذرمیخوام، اوناقبول شدن؟ 

آلن_نتیجه رو به خودتون اعلام میکنم. 

آلبرت_اگه قبول شده باشن بعدش باید چه اقدامی براشون بکنم؟

آلن_احتیاج به اقدامی ازطرف شما نیست...وقتی قبول شدن ماخودمون اسم اونهارو به شاگرد های مدرسه اضافه میکنیم.عذر میخوام خانم آلبرت!خیلی هاتوی نوبت هستن،بهتره اونهارو زیادمنتظر نذارین! 

آلبرت_اوه بله! خدانگه دار خانم آلن.دخترها!دنبالم بیاین! 

آلن_خدانگه دار. خب،خودتون رومعرفی کنید... 

              ***

همونطورکه شنیدید،من "جنیفراسمیت" هستم و15سالمه.من درپرورشگاه جورج اسمیت زندگی میکنم.پرورشگاهی که توسط خانم جسیکا آلبرت مدیریت میشه ودختروپسر های زیادی زیرنظر اون ودرپرورشگاه جورج اسمیت زندگی میکنن.بزرگترین دختر دراونجا،الیزابت هست که17سالشه وبزرگترین پسردراونجا،مکس هست که10سالشه.


¹-جنیفر²-مدیر مدرسه ی دخترانه تام مَک بِراید³-مدیرپرورگاه جورج اسمیت

میخوام داستانی که درحال نوشتنش هستم روبذارم!:)

خب خب؛)

یکی از دوستان خواستن که داستانی که مشغول نوشتنش هستم رو بذارم.

من هم تصمیم گرفتم بذارمش براتون.اسمش دری به سوی سرزمین تسخیر شده هست.

توی پست بعدی،خلاصش قرار میگیره

انیمه

میدونید چیه؟من تاحدودا یک ماه پیش،عاشق انیمه بودم وهمش انیمه نگاه میکردم.ولی نمیدونم چرا جدیدا باوجود اینهمه انیمه های جدید وقشنگ اصلا نمیخوام انیمه ببینم وبیشتر میرم طرف فیلم های اکشن وتخیلی.

معرفی

سلام.

اسم مستعارمن فریالهست